بچه های سایبری

داد و دود

بچه های سایبری

داد و دود

غبار های نشسته بر قاب عکس آقا سید ...

به نام خدایی که در این نزدیکی ست ...

طرح نوشت :  این روز ها ، جای خالی دوربینش ، در بین برنامه های فاخر صدا و سیمای ما ، خالی ست ... ای کاش اهالی صدا و سیما ، گه گداری غبار های نشسته بر قاب عکس آقا سید را پاک کنند ...

::روایت فیلم بردار گروه شهید آوینی از لحظه شهادت سید ...  

آقامرتضی را که خواستیم روی برانکاد بگذاریم فریادش بلند شد و گفت: مرا کجا می خواهید ببرید، می خواهم همین جا شهید شوم، بگذاریدم کنار همین بچه ها، دوست دارم همین جا بمانم. یکی از بچه ها به شوخی گفت: اگر قرار باشه شهید بشی، می شی، حالا باید بریم... (ادامه مطلب را بزنید)

ادامه مطلب ...

تری جی یا تروا ؟ !!!

 به نام خدای دانا ... 

  

طرح نوشت : ***پس از محاصره ده ساله و بی‌ثمر شهر «تروآ»ی روم، یونانی‌ها به حیله ای دست زدند؛ آنان پیکره‌ اسب عظیمی از چوب ساختند و مردانی قدرتمند و جنگجویان خود را در آن پنهان کردند. یونانی‌ها به اهل تروا وانمود کردند که آنجا را ترک کرده، دست از محاصره کشیده اند. تروجان‌ها از اینکه از محاصره ده ساله رها شده اند خوشحال شدند. در این هنگام پیشوایان مذهبی و عقلای قوم؛ مانند کاساندرا به دست اندر کاران هشدار دادند و گفتند که این نیز حیله ای جنگی است. اما کسی به آن توجه نکرد. آنان اسب بزرگ را به نشانه پیروزی به داخل شهر بردند. نیروهای زبده یونانی در دل شب از درون اسب بزرگ چوبی خارج شدند، دروازه‌های شهر را برای سپاه آتن که در تاریکی شب بازگشته‌بودند، گشودند. سپاه درمانده یونان با این حیله وارد شهر شد و بر مقاومت رومی ها غلبه کرد. در شرایط استعمار فرانو، نگاه آمریکایی ها به رسانه هم همین گونه است. آنان جنگوجویان خود را در دل رسانه می ریزند و آن را به اسم هدیه به کشورهای مستقل روانه می کنند تابا تخریب های تربیتی و فرهنگی، مقاومت جامعه هدف را در هم بشکند.*** 

تری جی یا تروا ؟ !!!(ادامه مطلب را بزنید...)  

این متن نوشته شده توسط :  ابوالفضل امامی ... وبلاگ تحلیلی بهار بیا ...

وقتی تیتر روزنامه گاردین انگلیس درباره نسل سوم تلفن همراه، این است: «فحشا، راز کثیفی که تکنولوژی جدید را جهت می‌دهد» و پارلمان اتحادیه اروپا در گزارش رسمی خود، از چرخه همپوشانی تجارت فحشاء و نسل سوم ارتباطات همراه پرده برمی‌دارد، باید تن کیهان، رسالت، جام جم و شورای عالی انقلاب فرهنگی بلرزد! به دلیل همین تأخیرها و نابسامانی در فضای مجازی بود که رهبری اقدام به تأسیس شورای عالی مجازی کردند؛ تا مخاطرات امنیتی و فرهنگی اینترنت موجود را بکاهند. اکنون تصور کنید که اینترنتی با سرعت چندین برابر، آن هم به‌صورت پرتابل وارد کشور شود و کسی در بررسی عالمانه مخاطرات آن برنخیزد!

ادامه مطلب ...

بوی یاس در بهار به مشامم رسید ...

بسم رب الزهرا ... 

 

 

 

 

طرح نوشت : امسال بهارمان ، در عطر یاس غرق شد ... حساب و کتاب این چند روز هم باشد با خود حضرت مادر ... چه صفایی ... شبهای هیئت ... بنده خدایی می گفت : چرا شما بچه مذهبی ها وقتی به هم میرسید ، فقط ناله می کنید و از اوضاع اطرافتان گله دارید ... گفتم ، دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ... به قول حافظ : حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست. که آشنا سخن آشنا نگه دارد ... بش گفتم : سفره دلمون رو که نمی تونیم بریم پیش غریبه ها باز کنیم ، مجبوریم ، با کسایی که دردامون رو میفهمن درد و دل کنیم ... اگه خیلی خصوصی باشه ، به مادرمون میگیم (حضرت زهرا«س») ... راستی نمی دونم داستان برادرای یوسف رو شنیدی یا نه ... اونجای داستان که برادرای یوسف ادعا می کنن که یوسف برده ماست ، و می خواستند یوسف رو بخاطر اندک پولی به کاروان رهگذر بفروشن ... کاروان هم وقتی رسید به مصر یوسف رو برای فروش ، به اعلان همگانی گذاشت ... دردم از اینجا بود، که برادرای یوسف با اینکه می دونستند اون یوسف'ه و برادرشونه ،باز هم دست از اون کارشون بر نداشتند ، و یوسف رو به بهای اندکی فروختند ... بعدش هم رفتند پیش باباشون و گریه کنان دروغ گفتند که یوسف رو گم کردند ... اما هم حرفاشون و هم اشکاشون دروغ بود ... حالا هم شده حکایت ما ... بعضی وقتها از سر غفلت یا توجیه یا عمداً یوسف فروشی میکنیم ... مهدی فاطمه رو به بهای اندکی ، با هر چیزی معاوضه می کنیم ... میدونیم مهدی اماممونه ، می گیم آقا جان منتظرتیم ، ولی اعمال برعکس همه چیزه ... بیایم قدر یوسف فاطمه رو بدونیم ... بیاییم اگه ادعا می کنیم شیعه علی(ع) هستیم و منتظر پسرش ، توی عمل نشون بدیم ... یکی نبود این چند روز به آقایان مسئول ما بگه : آخه (ای آدمهای ابوموسی صفت) نون این نظام رو میخورید ، دریغ از زدن یک اعلامیه شهادت حضرت مادر جلو درب اداره و سازمانتون ... یکی نیست به اون مسافر نوروزی بگه، آخه آدمی که پیشونیت جای مهر و سجاده روش جلوه نمایی میکنه ، تو دیگه چرا ؟؟؟ چرا رعایت نمی کنی ؟  آهای جوونی که محرّم واسه حسین سینه زدی ؟ بخدا همین حسین ، اسم مادرش فاطمه ست ... آره درست شنیدی ... فاطمه !!! ... تویی که ده روز سیاه میپوشی ، توی فاطمیه دست نکردی ، دو روز خودتو نگه داری و اون صدای آهنگ ماشینتو ، خاموش کنی ... مادر حسین رو با چی عوض کردی ؟؟؟ مادر مهدی رو با چی طاق زدی ؟؟؟ با بلند کردن آهنگ توی خیابون ؟؟؟ اون هم توی فاطمیه ؟؟؟ با انجام دادن بدترین کارها توی سواحل جنوبی و جزایر ؟؟؟ بخدا هنوز صدای ناله مادر بلنده ... ای داد ای داد ای داد ... و چقدر یوسفت را ارزان فروختی عزیزم ... اما حاشا به غیرت اون بچه شیعه ای که مردونه ، فاطمیه رو پاس داشت ... ایول داری بخدا ... فدای تو بچه شیعه بشم ... من پیش مرگت بشم ... ایشالله شهید شی ... واسه ما هم دعا کن که ... یاعلی ...